نظام مالی معیوب و التقاطی و حرام
نظام مالی بالاترین نظام های اجتماعی و نشان قدرت های سیاسی و اجتماعی بالاتر است. زیرا همه کوشش های بشری برای نظام مالی است. پس زیر ساخت ها و روبناها همه در جهت حفظ نظام مالی هماهنگ است. و میتوان گفت نوک یا قله همه نظام های جهانی است. سیستم های سیاسی فرهنگی و نظامی و غیره را اگر بطور مرتب ترسیم کنیم در قاعده آن سیستم نظامی است سپس سیستم سیاسی و بعد اقتصادی و سیستم اقتصادی هم در پایین نظام تولیدی و توزیعی و مالی است. یعنی بشر ابتدا با شمشیر یا امکانات جنگی محدوده خود را تعیین می کند. و جلوی مداخلات دیگران را می گیرد تا سیستم جدید با ویژگی های جدید در محدوده ای جدید متولد شود. سپس برای اداره این سیستم جدید مدتی سلاح را کنار می گذارد و به گفتگو و چانه زنی برای توزیع قدرت جدید و حفاظت از ان می پردازد. در دراز مدت آنها را تئوریزه کرده سیستم فرهنگی برای تعریف می کند که باز هم از سلاح دورتر می شود. اما در راس تمامی این سیستم ها قدرت تامین مالی قرار دارد. از چه راهی ثروت به دست آورد و بین مردم خود توزیع کند تا سیستم او از نظر سیاسی و فرهنگی و نظامی یکدست حفظ شود.
بدیهی است که هر تعریف جدیدی از ثروت، اقتصاد نام می گیرد و در درون ثروت تامین ، توزیع و مصرف قرار دارد. مثلا در اسلام منابع تامین مالی خمس و زکات تعریف شده است. بنا بر این هر نوع تامین مالی دیگر باعث باز شدن مرزهای عقیدتی و سیاسی شده و گرایش به دیگر سیستم ها را درپی خواهد داشت. مثلا بگوییم مالیات گرفتن از مردم هم جزو تامین مالی بدانیم و در کنار خمس و زکات به ان متکی باشد و یا اصلا خمس و زکات را نادیده گرفته به مالیات متکی شود. چون نظام مالی استجاری است لذا تامین و توزیع و مصرف ان هم باید مطابق دستور العمل موجر باشد. و لذا از نظام مالی اسلامی خارج شده و به نظام مالی غیر اسلامی وابسته می شوند. و همین باعث می شود که تصمیم در مورد قوام زندگی مردم، در خارج از سیستم اسلامی قرار گرفته و به اصطلاح به سکولاریسم یا کلاسیسم وابسته شود. چنانچه امام جمعه موقت هم در نماز جمعه با اعتقاد تمام اعلام داشته: فصل الخطاب مدیریت کشور بر مبنای دانش است. یعنی فاتحه اسلام خوانده شده و بجای مبنا قرار دادن قرآن وروایات به نظریات خارجی ها باید متکی و گفته های انان را بعنوان دانش مبنای نظام دهی قرار داد. در حالیکه نظام اسلامی با نظام سرمایه داری متفاوت است. یا اگر بجای دانش، عدالت و برابری و شعار های دوپهلوی دیگر مبنا قرار گیرد، کمونیزم یا سوسیالیزم را تشکیل می دهد. در نظام سرمایه داری همه پولها در اختیار یک گروه سرمایه دار است. آنها هستند که نحوه توزیع پول بین کارگران و دولت و سهامداران و غیره را تعیین می کنند و تا موقعی که تصمیم به توزیع نگیرند، در دست خودشان خواهد بود. پس تعیین قیمت و دستمزد و غیره(نظام توزیع ثروت) در دست الیگارش ها یا بورژواها و سرمایه داران است. در نظام سوسیالیستی دیکتاتوری کارگری هست یعنی دستورات مالی از سوی کارگران که مخالف سرمایه داران بودند تعیین می شود. و یا در سوسیالیسم همه چیز در اختیار دولت که نماینده کارگران است قرار می گیرد. جا زدن این سیستم ها بعنوان نظام اسلامی کاری بوده که چهل سال برای ان زحمت کشیده اند. در اوایل انقلاب همه را به صراحت می گفتند، وبعد هم وارد سیستم شده و در نظام تزریق کردند. مانند نظام کوپنی یا ثبت نامی! که توسط تیم حزب توده از طریق بهزاد نبوی و ستاد بسیج اقتصادی به جامعه تزریق شد و هنوز هم اثرات آن باقی است که در صنعت خودرو، امورحج و زیارت دیده می شود که سیستم مالی را معیوب و حرام ساخته است.
The new global financial system
The financial system is the highest social system and the symbol of higher political and social powers. Because all human endeavors are for the financial system. So the infrastructure and superstructures are all in line to maintain the financial system. And it can be said that it is the tip or the peak of all world systems. If we draw political, cultural, military, etc. systems regularly, in its base is the military system, then the political system and the economic dimension, and the economic system is at the bottom of the production, distribution and financial system. That is, human beings first determine their limits with swords or war facilities. And prevents the interference of others so that a new system with new features is born in a new range. He then puts aside his weapons to run the new system for a while and negotiates to distribute and protect the new power. In the long run, they theorize and define a cultural system that goes far beyond weapons. But at the top of all these systems is the power of financing. How did he gain wealth and distribute it among his people so that his system would be politically, culturally and militarily uniform? Obviously, any new definition of wealth is called economics, and within wealth is supply, distribution, and consumption. For example, in Islam, the sources of financing khums and zakat are defined. Therefore, any other type of financing will open the ideological and political boundaries and will lead to other systems. For example, let"s say that taxing people is also considered as financing and relies on it along with khums and zakat, or ignores khums and zakat at all and relies on taxes. Because the financial system is leased, its supply, distribution and consumption must be in accordance with the lessor"s instructions. Therefore, they leave the Islamic financial system and become dependent on the non-Islamic financial system. And this is why the decision about the consistency of people"s lives is outside the Islamic system and becomes dependent on so-called secularism or classicism. As the interim Friday Imam also declared in Friday prayers with full conviction: The chapter of Al-Khattab is the management of the country based on knowledge. That is, it is called the Fatiha of Islam, and instead of basing the Qur"an and narrations on foreign theories, one should rely on them and their utterances as the basis of systematization. While the Islamic system is different from the capitalist system. Or if it is based on knowledge, justice and equality and other ambiguous slogans, it forms communism or socialism. In the capitalist system, all money is in the hands of a capitalist group. They are the ones who determine how the money is distributed between the workers and the government and the shareholders, etc., and it will be in their hands until they decide to distribute it. So the determination of prices and wages, etc. (wealth distribution system) is in the hands of the oligarchs or the bourgeoisie and the capitalists. In the socialist system there is a workers" dictatorship, that is, financial orders are set by workers who were opposed to the capitalists. Or in socialism everything is in the hands of the government, which represents the workers. Establishing these systems as an Islamic system has been a task for which they have worked for forty years. At the beginning of the revolution, everyone was told openly, and then they entered the system and injected it into the system. Like a coupon or registration system! Which was injected into the society by the Tudeh Party team through Behzad Nabavi and the economic mobilization headquarters, and its effects still remain in the automobile, pilgrimage and pilgrimage industries, which have defective the financial system.
النظام المالی العالمی الجدید
النظام المالی هو أعلى نظام اجتماعی ورمز أعلى سلطة سیاسیة واجتماعیة. لأن کل المساعی البشریة من أجل النظام المالی. لذا فإن البنیة التحتیة والبنى الفوقیة کلها متماشیة مع الحفاظ على النظام المالی. ویمکن القول إنها قمة أو قمة جمیع أنظمة العالم. إذا رسمنا أنظمة سیاسیة وثقافیة وعسکریة وما إلى ذلک بانتظام ، فإن قاعدتها هی النظام العسکری ، فإن النظام السیاسی والبعد الاقتصادی ، والنظام الاقتصادی هو فی قاع نظام الإنتاج والتوزیع والنظام المالی. أی أن البشر یحددون أولاً حدودهم بالسیوف أو منشآت الحرب. ویمنع تدخل الآخرین بحیث یولد نظام جدید بخصائص جدیدة فی نطاق جدید. ثم وضع أسلحته جانبًا لتشغیل النظام الجدید لفترة من الوقت والتفاوض لتوزیع القوة الجدیدة وحمایتها. على المدى الطویل ، یضعون نظریات ویحددون نظامًا ثقافیًا یتجاوز الأسلحة. لکن على رأس کل هذه الأنظمة تکمن قوة التمویل. کیف کسب الثروة ووزعها على شعبه بحیث یکون نظامه موحدا سیاسیا وثقافیا وعسکریا؟ من الواضح أن أی تعریف جدید للثروة یسمى علم الاقتصاد ، وضمن الثروة هو العرض والتوزیع والاستهلاک. على سبیل المثال ، فی الإسلام ، یتم تحدید مصادر تمویل الخُمس والزکاة. لذلک ، فإن أی نوع آخر من التمویل سیفتح الحدود الأیدیولوجیة والسیاسیة ویؤدی إلى أنظمة أخرى. على سبیل المثال ، لنفترض أن فرض الضرائب یعتبر أیضًا تمویلًا ویعتمد علیه مع الخُمس والزکاة ، أو یتجاهل الخُمس والزکاة على الإطلاق ویعتمد على الضرائب. لأن النظام المالی مؤجر ، یجب أن یکون توریده وتوزیعه واستهلاکه وفقًا لتعلیمات المؤجر. لذلک ، یترکون النظام المالی الإسلامی ویصبحون معتمدین على النظام المالی غیر الإسلامی. وهذا هو السبب فی أن القرار بشأن اتساق حیاة الناس هو خارج النظام الإسلامی ویصبح معتمداً على ما یسمى بالعلمانیة أو الکلاسیکیة. کما أعلن إمام الجمعة المؤقت فی صلاة الجمعة بقناعة تامة: إن باب الخطاب هو إدارة البلاد على أساس المعرفة. أی أنها تسمى بفاتحة الإسلام ، وبدلاً من إسناد القرآن والروایات إلى نظریات أجنبیة ، ینبغی الاعتماد علیها وأقوالها کأساس للتنظیم. بینما یختلف النظام الإسلامی عن النظام الرأسمالی. أو إذا کانت قائمة على المعرفة والعدالة والمساواة وغیرها من الشعارات الغامضة ، فإنها تشکل الشیوعیة أو الاشتراکیة. فی النظام الرأسمالی ، کل الأموال فی أیدی مجموعة رأسمالیة. هم الذین یقررون کیفیة توزیع الأموال بین العمال والحکومة والمساهمین ، إلخ ، وستکون بأیدیهم حتى یقرروا توزیعها. لذا فإن تحدید السعر والأجور ، إلخ (نظام توزیع الثروة) یقع فی أیدی الأولیغارشیة أو البرجوازیة والرأسمالیین. فی النظام الاشتراکی توجد دیکتاتوریة عمالیة ، أی أن الأنظمة المالیة یضعها العمال المعارضون للرأسمالیین. أو فی الاشتراکیة کل شیء بید الحکومة التی تمثل العمال. لقد کان إنشاء هذه الأنظمة کنظام إسلامی مهمة عملوا من أجلها لمدة أربعین عامًا. فی بدایة الثورة ، تم إخبار الجمیع علانیة ، ثم دخلوا النظام وحقنوه فی النظام. مثل القسیمة أو نظام التسجیل! الذی تم حقنه فی المجتمع من قبل فریق حزب توده من خلال بهزاد نبوی ومقر الحشد الاقتصادی ، ومازالت آثاره فی صناعة السیارات والحج والحج ، التی أخلت بالنظام المالی.
Das neue globale Finanzsystem
Das Finanzsystem ist das höchste Gesellschaftssystem und das Symbol höherer politischer und gesellschaftlicher Macht. Denn alle menschlichen Bemühungen sind für das Finanzsystem. Die Infrastruktur und die Suprastrukturen sind also alle darauf ausgerichtet, das Finanzsystem aufrechtzuerhalten. Und man kann sagen, dass es die Spitze oder der Höhepunkt aller Weltsysteme ist. Wenn wir regelmäßig politische, kulturelle, militärische usw. Systeme zeichnen, liegt in ihrer Basis das militärische System, dann das politische System und die wirtschaftliche Dimension, und das Wirtschaftssystem steht am Ende des Produktions-, Verteilungs- und Finanzsystems. Das heißt, Menschen bestimmen ihre Grenzen zuerst mit Schwertern oder Kriegsgeräten. Und verhindert die Einmischung anderer, so dass ein neues System mit neuen Funktionen in einer neuen Reihe geboren wird. Dann legt er seine Waffen beiseite, um das neue System für eine Weile zu betreiben, und verhandelt, um die neue Macht zu verteilen und zu schützen. Langfristig theoretisieren und definieren sie ein kulturelles System, das weit über Waffen hinausgeht. Aber an der Spitze all dieser Systeme steht die Macht der Finanzierung. Wie erlangte er Reichtum und verteilte ihn unter seinem Volk, damit sein System politisch, kulturell und militärisch einheitlich war? Offensichtlich wird jede neue Definition von Reichtum Ökonomie genannt, und innerhalb von Reichtum sind Angebot, Verteilung und Konsum. Zum Beispiel sind im Islam die Finanzierungsquellen von Khum und Zakat definiert. Daher wird jede andere Art der Finanzierung die ideologischen und politischen Grenzen öffnen und zu anderen Systemen führen. Nehmen wir zum Beispiel an, dass die Besteuerung von Menschen auch als Finanzierung betrachtet wird und sich zusammen mit Khum und Zakat darauf verlässt, oder Khum und Zakat überhaupt ignoriert und sich auf Steuern verlässt. Da das Finanzsystem gemietet ist, müssen seine Lieferung, Verteilung und sein Verbrauch gemäß den Anweisungen des Vermieters erfolgen. Daher verlassen sie das islamische Finanzsystem und werden abhängig vom nicht-islamischen Finanzsystem. Und deshalb liegt die Entscheidung über die Beständigkeit des Lebens der Menschen außerhalb des islamischen Systems und wird abhängig vom sogenannten Säkularismus oder Klassizismus. Wie der vorläufige Freitagsimam auch im Freitagsgebet mit voller Überzeugung erklärte: Das Kapitel von Al-Khattab ist die auf Wissen basierende Verwaltung des Landes. Das heißt, es wird die Fatiha des Islam genannt, und anstatt den Koran und die Überlieferungen auf fremde Theorien zu stützen, sollte man sich auf sie und ihre Äußerungen als Grundlage der Systematisierung verlassen. Während sich das islamische System vom kapitalistischen System unterscheidet. Oder wenn es auf Wissen, Gerechtigkeit und Gleichheit und anderen zweideutigen Parolen basiert, bildet es den Kommunismus oder Sozialismus. Im kapitalistischen System ist alles Geld in den Händen einer kapitalistischen Gruppe. Sie sind diejenigen, die bestimmen, wie das Geld zwischen den Arbeitern und der Regierung und den Aktionären usw. verteilt wird, und es wird in ihren Händen bleiben, bis sie entscheiden, es zu verteilen. Die Bestimmung von Preis und Lohn usw. (das System der Vermögensverteilung) liegt also in den Händen der Oligarchen oder der Bourgeoisie und der Kapitalisten. Im sozialistischen System gibt es eine Arbeiterdiktatur, das heißt, die Finanzordnung wird von Arbeitern festgelegt, die sich gegen die Kapitalisten stellten. Oder im Sozialismus liegt alles in den Händen der Regierung, die die Arbeiter vertritt. Diese Systeme als islamisches System zu etablieren, war eine Aufgabe, an der sie vierzig Jahre lang gearbeitet haben. Zu Beginn der Revolution wurde es allen offen gesagt, und dann traten sie in das System ein und injizierten es in das System. Wie ein Coupon- oder Registrierungssystem! Die vom Team der Tudeh-Partei über Behzad Nabavi und das Hauptquartier der wirtschaftlichen Mobilisierung in die Gesellschaft injiziert wurde und deren Auswirkungen immer noch in der Automobil-, Pilger- und Pilgerindustrie bestehen, die das Finanzsystem beschädigt haben.